در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

LA VOCE DEL SILENZIO

امشب، برای اولین بار، خیره در انتهای بی کرانه آسمان، ناپدید شدم. 

و یادم هست، 

دختری همراه باد، می رقصید. با پاهای برهنه روی سن خیس باران زده آن وقت شب. 

هم نوای ترانه ای که برایم آشنا بود.  

  

Volevo stare un po' da solo
per pensare tu lo sai…
ed ho sentito nel silenzio
una voce dentro me…
e tornan vive tante cose
che credevo morte ormai…

E chi ho tanto amato
dal mare del silenzio
ritorna come un'onda
nei miei occhi,
e quello che mi manca
nel mare del silenzio
mi manca sai molto di più…

و من، تنها ... خیره در آرامش دستهای تو، لونا را می دیدم. 

لونای من، 

ای ماه زلال شب های سرد سکوت. 

 

همراه لونا، نورها می رقصیدند. 

شب رنگ روشنی داشت، خوب این تصویر در ذهنم مانده است. 

کافه لامینا ...

یادت هست، می دانم. 

 

و گیسوان قهوه ای تو، در نسیم تاب می خورد و آرام آرام، از باران نیمه شب، خیس می شد و عطرش را با خود می آورد، تا همین دستهای خالی و تشنه من! 

 

و لب هایت می خواند، 

  

Ed improvvisamente
ti accorgi che il silenzio
ha il volto delle cose che hai perduto,
ed io ti sento amore,
ti sento nel mio cuore,
stai riprendendo il posto che
tu non avevi perso mai
tu non avevi perso mai
tu non avevi perso…
tu non avevi perso mai.

 

صدای تو در ذهنم می پیچد و آرام می گیرم. 

این شب، 

همان شب موعود است. 

شبی که انتظار مرا می کشد. 

روی صحنه ای از باران و دختری که زیر نور ماه می رقصید. دختر ماه، لونای من ... 

همراه او، نورها می رقصیدند. 

شب رنگ روشنی داشت، خوب این تصویر در ذهنم مانده است. 

کافه لامینا ...

یادت هست، می دانم.   

 

Ci sono cose in un silenzio,
che non mi aspettavo mai,
vorrei una voce…

  

متن فارسی از خودم، برگرفته از متنی که برای لونا نوشتم،

اواخر زمستان، Cafe Lamina

خاطره ای که نمی خواهم در این روزهای نو از یاد ببرم ... 

 

قطعات ایتالیایی از

Andrea Bocelli

"LA VOCE DEL SILENZIO"