در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

بی تو، مهتاب شبی

این شب ها

میراث مرگ هفت سالگیست. 

شبی که صدای من در آغوش واژه ها به خاک سپرده شد.  

و از من چیزی جز بینهایت های مرده 

به جا نمانده است. 

من، 

زمینی که آدمهاش، در بیغوله ها خودکشی می کنند.  

و هیچ کس، حوصله هیچ نیاز دیگری را ندارد.

نظرات 15 + ارسال نظر
لونا 1390/04/28 ساعت 18:34

متنت کوتاه بود اما چندین بار خوندم تا بفهممت .

گاهی اونقدرها هم با ارزش نیست

...باز از ان کوجه...

سلام

pastel 1390/04/28 ساعت 23:32 http://hb-20.blogfa.com

حوصله ی هیچ چیز... هیچ!!!

هر دو شون، نظرات به هم ربط داشتند

چقدر خوب کلمات رو پیدا می کنی
چقدر خوب می نویسی!

قربون تو

سنا 1390/04/29 ساعت 15:39 http://www.write-4you.blogfa.com

چیزی به جا نمانده..از دنیا هم!

مگه جای دیگه ای رو هم می شناسی؟

سلام.برای خوانش شعر دعوتید
با احترام

خوانش یعنی خیلی با سواد؟

سلام

سلام رفیق عزیز

شبی‌ که صدای من در آغوش واژه‌ها به خاک سپرده شد
شبی‌ که صدای من در آغوش واژه‌ها
شبی‌ که صدای من
شبی‌ که همه چیز سایه وارانه مینگریستند به آدمهای مرده
...و من حوصلهٔ از سر بودن رو از دست میدم

خیلی شبیه امپرسیونیسم بود!

هی رفیق وبلاگ نویس دیرینه...خواندمت...مثل همیشه باید چند بار خواند اگر واقعا خواننده باشی...زیبا بود..مثل همیشه...درد داشت...مثل همیشه....یاد پرواز سایه ها و فرشته ای به نام لونا بخیر!چقدر اضافه شد به این ها.... و من چقدر احساس غربت میکنم اینجا... اینجا هم بوی زجر آور نوستالوژی میدهد....قلمت پایدار

همیشه همین است،
ترانه ها می آیند،
می روند،
رشد می کنند،
بزرگ می شوند ...
مهم نیست، زندگی سایه است. مثل همیشه ...

کیمیا 1390/05/04 ساعت 00:23

سلام دوست عزیز
مثل همیشه عالی بود...
از من چیری جز بی نهایت های مرده نمانده....
در پناه یار

بی نیاز باش،
مثل نبودن

. .


تمام حرف من سکوت بود..
مرا ببخش که جز سکوت حرف دیگری برایت ندارم..

پرده ها،
دیوارهای مطلق مفهوم بیکرانه نبض هاست

ایرسا 1390/05/04 ساعت 16:07 http://www.irsa20.blogfa.com

نا امیدی مطلق در وجود رخنه کرده ....بی ارزوتر از همیشه.....میدانیم که مرده ایم اما باور نکرده ایم....بی حوصله تر از همیشه....مرده تر از هر روز....

بیا حضور تو در من پیدا،
برای رد شدن هایم مثال هایی از دنیای دیگر بهانه است

کالیف 1390/05/06 ساعت 02:16 http://kaalif.blogfa.com/

این اترنال بود ..

گاهی باید عادت کرد...
با حجم سنگین روح هایی که به پرواز در می آیند و بدنهایی که می مانند در انزوای آغوشمان..

ما را به تشنج بیمار



زیبا...

درک شما زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد