در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

سایه مجنون، در امتداد نهایت دنیا II

لای دنیایی که تمامش،  

از دولت ها و حکومت ها گرفته تا آدمهاش  

به طرز فجیعی احمقانه است،  

چه اشکالی دارد صادقانه بگویی 

شبها از ترس جایم را خیس می کنم و  

همه دنیا، 

همه آدمها و حکومت هاش 

قاه قاه به حماقتت بخندند ...