در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

-

بسم رب الشهدا و الصدیقین  

این، حرفها، ... خصوصی ترین واژه های دلم را با خدایم به دوش خواهند کشید. همین یک بار، صادقانه تمنا دارم، هر کسی که این ها را کهنه و ریا و خودپسندی و مغایر با عقایدش می داند، به تفکرش قسم می دهم که زخم های بی انتهایم را نشکافد و هیچ نخواند و ساده بگذرد از من که این دل جای هیچ زخم دیگری نیست. این حرفها، خالصانه ترین سوگ های من، وجود من و میراث من خواهند بود و ... اگر کسی خواند، بداند، که این ها را نگفته ام که شانه خالی کنم از کاستی ها و فقدان ها و بدی ها و دردها و زشتی ها و دروغ ها که تنها، حرف های یک انسان و نه هیچ چیز دیگری است.

ادامه مطلب ...