دنیا، ... که بخار می شود روی شیشه ها؛
انگار، همه لحظه ها چون قطاری بی مقصد دود می کشند و
سایه ها،
تمام انعکاس حرف ها و لبخند ها را در خاطر خیابان های دور، باقی می گذارند.
آدمها،
که مثل هاله های کشدار،
روی پلک شیشه ها، ... تاب می خورند.
با سایه ای از کلاه های لبه دار و بارانی ها و چکمه ها ...
ساعتی که مدام، دوازده بار دنیا را در هیاهوی خود به خواب می برد.
صدای موسیقی حزن انگیزی که روی خیسی کوچه های بی کس این وقت دلگیر،
چون باد پرواز می کند و هر چند دور،
اما تا سالها انگار، روی خط کشی ها می ماند.
بوی سیگار می گیرد هوا،
بوی عرفان شبانه در ملودی پایان،
بوی محکومیت تراژدی،
بوی فقر این آدمهای سایه وار،
... و هنوز، صدایی روی خط کشی ها،
مردی را دنبال می کند.
مردی که سالهاست،
روی نیمکت سنگی پیاده رو،
سیگار می کشد و می نویسد.
و می خواند ... لونا ... لونا ...
پنجره ها،
همه خاموشند.
بوی نم می دهد، خیابان.
و گه گاه صدای خش دار عبور اتومبیل های سیاه،
که روی آسفالت خیس کشیده می شوند.
... دنیا، ... که بخار می شود روی شیشه ها؛
انگار، همه لحظه ها چون قطاری بی مقصد دود می کشند و
سایه ها،
تمام انعکاس حرف ها و لبخند ها را در خاطر خیابان های دور، باقی می گذارند.
آدمها،
که مثل هاله های کشدار،
روی پلک شیشه ها، ... تاب می خورند ...
تو دیگه از ملودی پایان نگو.....
payan esme ye ahange az peymane yazdanian, musiqie filme 4shanbe suri, ke he3 in neveshtaro az un gereftam.
زنی که سالهاست
روی نیمکت سنگی پیاده رو,
می نویسد و می خواند... ... ...
خیابان من بوی نم هم نمی دهد بوی تعفن می دهد بی تو!!
سلام
کامنتی گذاشته بودی متوجه منظورت نشدم
متنی که نوشتی فوق العاده بود
غمهات کوتاه
دلت شاد
رفیق...
slam
mamnoon dadashi ke hamishe hasti.ye khorde ba khodam dargir budam va ba zendegi
khubi ishala ke
.
.
.
daram bache budan ro tamrin mikonam.to ham in kar ro kon shayad buye sigar yadet bere
تو حرف بزن ... وقتی دارد کش می آید این روزهای بارانی!!
تو چیزی بگو
نیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پس این متن ها رو کی می نویسه؟
تو !!
پیش ما نیستی !!
رسم زمانه است ...
اما،
نوشته هایم،
عین من است.