... یعنی،
تمام آنچه در سمفونی بی انتهای خیال،
سپردم به دست غریزه.
این،
سالگرد اولین نوشته من است،
در این خلوت شبانه های من،
در بحبوحه جوانی.
این شب، سالگرد نخستین سپیده دمان شعر ماست.
نخستین شب تاریخ من،
شبی که هیچ گاه
از هیچ طلوعی به دنیا نیامده است.
جایی که در میان کوچه های دلواپسی،
چون کولیان مدام،
طی کردم روزگاران پندار و عشق را.
میان تراژدی واژه هایم!
و صدایی حزن انگیز، چون ترانه های دور و کهنه قدیم.
... یعنی،
تمام آنچه در سمفونی بی انتهای خیال،
سپردم به دست غریزه.
یک سالگی پرواز سایه ها، خجسته بادت ای یاد،
ای شیدا،
ای ... کسی که لونایش نام نهاده ام.
دختر این شب های آرام من ...
می دونستم امشب حتما ی پست می زاری و گل کاشتی.
این شب سالگرد نستین سپیده دمان شعر ماست
نخستین شب تاریخ ما
.
.
.
نور فانوس این ماوا پایدار و ماندگار تر از خورشید باد.
از اعماق وجودم خوشحالم عزیزم.
... من هم
دوست خوبم دختر ماه :
آدم وقتی به دلش رجوع می کنه ی عالمه از این لغتای پر معنا منتظرن تا ازشون واسه یکبارم شده استفاده کنیم.
لونا منتظر کامنت اساسیته عزیزم.
تبریک :)
جواب سوالت: عنوان بلاگم بیشتر یه کنایه است. نوشته هام اندازه تلخی ناب یه قهوه ترک شیرینه...
با اجازه لینکت میکنم. توهم اگر دلت خواست لینک کن:)
مرسی
راستش هیچ وقت از اینگونه پارادوکس ها لذت نبردم.
خیلی صادقانه گفتم.
تلخی ناب قهوه ترک خوب قشنگ تر و ساده تره.
خواهش می کنم. چشم.
:)
:)
سلام دوست من...
خوشحالم که از دلنوشته هام لذت بردی...
نوشته های زیبایی داری...در عیت متانت و آرامش یه طوفانی بینشون نهفتست...
لینک شدید
متشکرم.
مبارک باشه
متشکرم.
خیلی خیلی مبارک باشه .
ایشالا همیشه خوشحال باشین و به امید یه عالمه نوشته ها ی عالی دیگه که ما از شما بخونیم .
ممونم این از لطف شماست
یک سال گذشت...یک سال از وقتی که پناهگاهی ساختید به وسعت آسمان که سقفی ندارد و میشود هرچه بیشتر اوج گرفت...بی هیچ ترسی..... و دور از هر تصوری که حقیر است و ناچیز...
و دیگر هیچ....
پناهگاهتان پاینده و عشقتان جاودان!!!
متشکرم از این همه الطاف
یک سالگی تون مبارک
شرمنده دیر تبریک گفتم.
خواهش می کنم ... لطف کردی