در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

دنیا، به رنگ کافه ها

گیر کرده بود، نفس هام به غبار شیشه های فرسوده خیلی دورها. از اینجا، برف هم رنگ دیگری دارد، خواب هم رنگ دیگری دارد، ... تازه درخت ها ... نمی دانی چشم هایم تا به زندگی عادت کند چقدر طول می کشد. یادم می رود، دلقکی پشت پنجره اتاقم دارد با کلاغ ها بازی می کند. و تازه به اینجا که می رسم، لبخندم لای هزار توی این همه پیچیدگی دفن می شود. تازه می فهمم این همه اپرای فالش مفلوک، چقدر می تواند خنده دار باشد.  

 

خیالم رفت به نگاه دلقکی که نه می شد بفهمی می خندد، نه اندوهش چشم گیر بود! انگار که همه چیز همین باشد. بی انتها و جوری که هیچ حالتش توی ذوق نزند. همین جوری نگاهت بیفتد به تصویر خودت پشت شیشه که بهت کرده ای به تمام آنچه که حالا، از پشت شیشه بخار کرده، همه چیزش فرق کرده است. نورها که کش آمده اند، روی پرده بی کرانه سکوت. و پیاده روها، که آدم گدایی می کنند.

نظرات 8 + ارسال نظر

انتهای این پستت رو دوست دارم !

از پشت شیشه بخار کرده
نورها که کش آمدند ...

مرسی

faryad 1389/06/11 ساعت 11:09 http://mojebigarar.blogfa.com/

چند روز بیشتربه روز قدس باقی نمانده است نباید این فرصت را از دست داد باید از شلوغی خیابان ها استفاده و یک ضربه کاری دیگربه این نظام جهل و جنایت وارد نمود.

بعدش؟

IvIona 1389/06/11 ساعت 11:42 http://maaz0n.blogfa.com

زیبا بود.
احساسات زیباتری در پشتش میشه دید.

مرسی

این صورت مدت هاست دلقگ نماست

همیشه همین طور بوده است.

نثرت جالبه. ...آدم گدایی می کنند.

لطف داری

و این قصه هم چنان ادامه داره رفیق

چی بگم ...

این پستتو عجیب دوست دارم.
چند بار خوندمش اما بازم ... یه جورایی دوسش دارم.

:) احساس می کنم به خاطر طرز نگارشه. من هم این گونه نوشتن رو دوست دارم. مرسی. خوشحالم که تونستم اندکی به چیزی که دوست دارم نزدیک بشم.

ساغر 1389/06/12 ساعت 02:24 http://www.tintless.blogfa.com

جداً که خوب نوشتی این پستو.:)

مرسی این لطف شماست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد