در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

دنیای کوچک نارون ها

« - گرسنه ات نیست؟ قیمه امام حسینه ... » 

اینکه همین حرف ساده را شنیده باشی. و بگذرد انگار نقطه ای باشد که دورتر می شود. 

چقدر دل آدم می گیرد ...! 

 

+ همه حرف ها آنجایی شروع می شود، که صورتش سرخ باشد از سیلی نا هنگام، ... که اشک هایش بریزند، روی قیمه امام حسینی که ریخته کنار پیاده رو! که « این وقت شب، ... اینجا چه می کنی! » ... من اینجا چه می کنم؟ 

 

 

 

برگرفته از پیکر فرهاد، عباس معروفی

نظرات 6 + ارسال نظر
کوریون 1389/09/18 ساعت 00:05 http://chorion.ir/

نخونده بودمش تا حالا ..
مرسی ..

البته متن مال خودمه ها

نگار 1389/09/18 ساعت 11:56 http://negarname.blogfa.com/

قیمه امام حسین
؟
عربها قیمه داشتند
؟
نارونها را حرف های ساده
؟

وقتی خیلی چیزها خراب باشند، حرف های ساده نارون ها را فدای خودمان می کنیم!

از کل عاشورا فقط قیمه اش نصیب ما شد...

اصلا بحث این حرف ها نبود

دلم نمیخواد چیزی بگم
فقط بگم واقعا حال کردم!!

متشکرم

مگر عیبی دارد مردی بعد از خواندن یک متن
اشکانش سرازیر شود؟
نشد چیزی نگم...
من و یاد خودم انداخت... بدجور...

مثل خودم | من رو هم یاد خودم انداخت

لا مذهب جو عحیبی داره!هیمن قیمه های سر راهی

ای لا مذهب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد