در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

بودا

صدای اتوبان گر گرفته زیر پل، می پیچید، میان هاله های هوای رکیک، روی بخار سردی که از مه بی دریغ، ردی از نور و دود و خیال بر جای می گذاشت و محو می شد لای ترقی انزوا، لای سمفونی غریب بی هیچ کس بودن، ... بوی ذغال گرفته می آید، و طعم تلخ سکه های قدیمی زیر دریا ... طعم روزه دوره ای اردک ها، در برکه متعفن. طعم مفلوک تریاک، و خیال آتشی که می سوزد میان توده غلیظ مه خیس و نیمه جانش را به انتهای یک بوی عجیب خاکستری می فروشد. دنیا، ... بوق های مکرر این ترافیک کشدار و من و اینکه : « کی خراب می شود این پل بر روی این اتوبان نحس؟ » ... که هوا، ... چقدر، بی عاطفه منجمد شده است ...

نظرات 36 + ارسال نظر

هر بودی٬ بودا شده بود

بعضی وقت ها این تایتل ها ظهور می کنند! همین طوری بیخود. شاید!

pastel 1389/10/22 ساعت 22:00 http://hb-20.blogfa.com

حسه عجیبی ست!
دنیای خیالت به رنگ خاکستری ملایم
نوازش می کند تمام واژه هایت را...!

بازی رنگ ها رو دوست دارم

گاهی بی هیچ کس بودنمان را بخاری های نفتی دود میزند...
این هوای بی عاطفه را هم که دم میگیری عارقت هم بوی بی حسی میدهد....

مرسی که مینویسید...

خواهش می کنم

پریسا 1389/10/22 ساعت 22:15 http://crayon.blogsky.com

اگه هم کلاسی خرابش نکنه..
هویج آدم برفی تنها رنگ ِ زمستونمه امسال!

اصولا هم کلاسی ها خرابش می کنند.

parisa 1389/10/23 ساعت 00:40 http://crayon.blogsky.com

daghighan!!!!!kharabesh kard.
cafe pianoro khundin?

بله خوندم. :)

pastel 1389/10/23 ساعت 02:08 http://hb-20.blogfa.com

بازی رنگ هااااااا
پس میتوان گفت هنرمندید"
ببخشید ولی من منظور از کامنتی که برام گذاشته بودیدو نفهمیدم!!!

... مرسی واقعا متشکرم.
منظورم پیچیدگیش بود.

می دانم از شبگردهای خسته زیر پل های مفلوک خسته ای!!
آتششان که گرما را تنها برای دنیایی دیگر فراهم می آورد...
می دانم نمی توانی ببینی نکبتی که نیمه های شب به جان شهر می افتد و تو تنها می توانی نظاره کنی و حسرت بخوری!!
انسانهایی را بنگر که از برای چه می زی اند...
راهی که پیمودند و همواره آوارگی را طی کردند...
اینجا ایران است!!

نمی دانم این روزها چه می کنی و بر سرت چه می گذرد
چیزهایی که میبینی روحت را می سایند...
دیر گاهی ست تراوشات ذهنت سمی شده!!
کاش پادزهری بود آنرا...

« خدایا این مردم کوکی چی میگن ... دریغا |
اینا عاشق نمیشن ... »

parisa 1389/10/23 ساعت 12:20 http://crayon.blogsky.com

injur neveshtano shayad az ketabe cafe piano yad gereftam...albate faghat hamun tike ke neveshtam.

اونی که من گفتم تو هیچ جای کافه پیانو نبود.
اما لحن چرا، به لحن فرهاد جعفری بود.

میگم نتونستم هضمش کنم که ریا نشه/

منم راه حل گیاهی تجویز می کنم.

آسپرین 1389/10/23 ساعت 15:16 http://asperhn.blogfa.com

...ودر زمستان چنان سرد و کشنده..........
.
.
.

مرسی

pastel 1389/10/23 ساعت 18:23 http://hb-20.blogfa.com

ممنون"

پری 1389/10/23 ساعت 18:33 http://babaee.persianblog.ir/

سلام رفیق
ارادت

مرسی

پری 1389/10/23 ساعت 18:34

راستی این نحض احیانا همون نحس خودمون نیست؟؟ من که پاک گیج شدم

اوه ... شرمنده اشتباه تایپی بود.

این هوای بی عاطفه را دووست دارم!

هی ثابت می کنی که همچنان خوبی ...

پریسا 1389/10/23 ساعت 23:19 http://crayon.blogsky.com

پس به خودم امیدوار باشم که کار کنم رو نوشته هام یه چیزی از آب در میاد که بدک نیست؟یا خوبه؟؟؟

بله ... شما ایده های خوبی داری.

parisa 1389/10/24 ساعت 02:27 http://crayon.blogsky.com

mamnunammmm :)
.bekhatere nazaret.

کاربرد بضی کلمات رو تو نوشته هات دوس دارم. مثلا هوای رکیک!

:)

ممیّزی بهانه گیر 1389/10/24 ساعت 14:54

بد نیست زیر اون دسته ازنوشته هایی که مال خودت نیست اسم ورسم شاعر یا نویسنده رو ذکر کنی...مثلاْ همه که نمیدونن اون شعر پایین صفحه مال سیدعلی صالحیه و قس علیهذا!!!

به تو هیچ ربطی نداره!

ایرسا 1389/10/24 ساعت 19:00 http://irsa20.blogfa.com

انتظار سخت است....هر روز لحظه ها را برای خراب شدن این پل منحوس به تما شا نشسته ایم...هوا بس ناجوانمردانه سرد است!

مرسی

asperin 1389/10/24 ساعت 21:31 http://asperhn.blogfa.com

..خرگوش سفید را ...............

ممیّزی بهانه گیر 1389/10/24 ساعت 23:32

خیلی کم تحملی من که حرف بدی نزدم چرا بهت برخورد.؟پس حتماْ یه جای کارت می لنگه.من فقط گفتم اسم ورسم آدمایی که از شعراشون می دزدی رو لااقل بنویس...البته اینجوری دکون دستگاه مریدبازیت بهم میخوره!

بله ...

ممیّزی بهانه گیر 1389/10/25 ساعت 01:59

خوبه این بار فحش ندادی.راست میگی به من مربوط نیست که تو قورباغه رو رنگ می کنی وجای قناری می فروشی...
چه حالی می کنی در این توهم فانتزیت.حال کن ما که بخیل نیستیم.

کاش این ممیزی بهانه گیر رو فقط نگاهش میکردی...

پست بالایی رو حذف کردید...؟؟؟؟

نه، کدوم پست؟ من چیزی رو حذف نکردم.

:) اون موقع حس و حالم این بود!

دلم تنگ شده بود برای این جا

چه عجب! مرسی.

ایرسا 1389/10/25 ساعت 10:26 http://www.irsa20.blogfa.com

اگر اجازه دهید من سنجاقتان خواهم کرد به خاطراتم و اگر دوست میداشتی شما مرا..

حتما ... مرسی

اگه خراب بشه
شاید بی خانمانی
خانه خراب شود
...

کسی چه میدونه

اگه جور شد شما هم میای دیگه!یه فیلسوف نیاز داریم تو جمعمون/

حسین رها 1389/10/25 ساعت 16:04

نه ولا،نمیشناسم...مشعوف میگشتیم/

شرمنده ام به هر حال

اتوبان ها ادامه دارن حتی اگه راهشون سد بشه ....
ولی اگه خواستی بیل بر می داریم می ریم می زنیم خرابش می کنیم فقط چون تو می خوای ....
اون واس خاطه یه چیز ... اونم اینکه ما دلقکیم و تو هم خاط خواه داری رفیق .../

اااا
اینجا هم کافه شد؟؟ :ی

:)

یاسمن 1389/10/25 ساعت 21:55 http://www.ya-30.blogfa.com

خسته شدی

حالت گرفته س

هوا گرفته س

ولی من این هوا رو دوست دارم

سفیدی ها توی سیاهی و دود خودشون رو نشون میدن

:)

!!! 1389/10/26 ساعت 14:11 http://displeasure.blogfa.com

شاید این روزها انقدر منجمد بشه تا هیچی سالم نمونه ... اونوقت خیلی ها به آرزوشون میرسن

کیا یعنی؟

چه حس گرمی در این هوای ِمنجمد شده
!!!

عجیبه!

ترافیک را دوست دارم نه بخاطر دود متعفنش
و نه صدای بوق های مزاحم
بخاطر فرصتی که برای فکر کردن برایم خالی میکند ...

luna 1389/10/27 ساعت 16:49

ordak jash amne hatta age pol berize

بله!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد