در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

من؛ یعنی آدم ضعیف

کاش هیچ کس نقطه نداشت

دقیقا مثل تو؛

که بی نقطه رفتی

حالا حدودا می توان گریه کرد،

برای تمام حرف هایی که دیگر نیست

نظرات 17 + ارسال نظر
گلاره 1391/05/20 ساعت 15:48 http://g-elareh.blogfa.com/

حرف ها همیشه هستند .. ماییم ک از این متن ها رفته ایم
نقطه.

احتمالا خیلی زیبا بود
احتمالا دقیقا همین جا باید نقطه می گذاشتیم
ماییم که از این متن ها رفته ایم

گلاره 1391/05/20 ساعت 16:03 http://g-elareh.blogfa.com/

بگذار برای تو از قصه ای بگویم ک در آن نمیری
و شعرهای تو درد را
و شعرهای تو درد را
و شعرهای تو درد را
می شود ک فراموش کنند ..

می ترسم از هبوط
می ترسم آن من دیگر
از جنس خودم نباشد
یا نمی دانم حتی
آن هبوط من بودم یا تو
آن مرد من بودم یا کس دیگری
که شبیه من بود

گلاره 1391/05/20 ساعت 16:10 http://g-elareh.blogfa.com/

من می فهمم
در نزدیکی مرز های خودم
گم شده ام .

با این حساب
خیلی دیر است برای فراموش شدن

می را 1391/05/20 ساعت 16:32 http://1mi-ra.blogfa.com

بی نقطه رفتن را دوست دارم...
این طوری انتظار معنی می ده...

حالا
در گیر انتظار

نقطه نگذاشتی تا خیال ببافم با رفتنی ک در یک روز و یک شب اتفاق نیفتاد
حالا حدودا می توان مُرد کنار چشم هایی ک طاقت اشک ریختن شان نیست دیگر

گیج شدم مثل حرفات
مثل اشکام

13 1391/05/20 ساعت 17:23


هر چیزی نه آغازی داره نه پایانی /

پارادوکس دقیقا و حدودا خیلی خوب بود و استفاده ی قشنگی که از هر دوتاشون داشتی
باز هم ازت می خونم

چه چیزهایی می بینی شما
خوشحال شدما
مرسی

samane 1391/05/20 ساعت 21:52 http://samaata.persianblog.ir

ziba bod.................kheili

زیبا بودی ... خیلی

یونا 1391/05/20 ساعت 22:06 http://yona-alp.blogfa.com

تو بی نقطه رفتی ...
و انتظار ِ من را برای آمدنت را می توان به سه نقطه ی پایان ِ جمله تشبیه کرد ... یعنی ادامه ... یعنی تا بی نهایت ...

مثل همین چشم های من که می بارد

رَهـــــــــــا 1391/05/20 ساعت 22:49

ببخش رفیق .. من بسیار نسیانم!!

تو ای لعنتی بی نقطه شبها را بدون نوره ستاره گونه ات چیکار کنم...!!

بیخیال رفیق گل

درود

محسن جان، این آهنگ وبلاگت چه سوزی دارد... همینطور وبلاگت را باز می کنم و گوش می دهم... من عاشق اسپانیایی هستم. :)

می خوانمت.

وقت خوش././././.

خودم هم
سوسک شده ام با این یهودی

{{*!*}} 1391/05/20 ساعت 23:19 http://diaareyaar.blogfa.com/

نقطهـ ها...بدجور درگیرم می کنند گاهی...لعنتی ها دست بردار هم نیستند...هی می روند و می آیند...مثل همین ها...آخر هم سر و ته ش با یک سه نقطهـ به هم می آید...(نگفتم؟!)

چرا گفتی
چه می توان کرد
من این سوختن را هم نمی خواهم البته

از مرز گریه گذشته ام .چشمهام شبیه نقطه شده .حالا حدودن می شود مرد .

حدودن ...

غزل 1391/05/21 ساعت 00:48

من خیلی قبل تر ها اینجا بودم.. خیلی خیلی قبل تر.. درسته؟ :)

خیلی قبل تر ها

آدرست رو کاش می نوشتی

نقطه ها هم پاک می شوند...
از یاد میروند...
چون متن ها...
نوشته ها...
حرف ها...
حتی دوستت دارم ها!!

نقطه ها اما جان سخت ترند

بانو 1391/05/23 ساعت 17:27 http://kunje-denj.blogfa.com

هی نقطه گذاشتی هی خط کشیدم هی نقطه گذاشتی هی خط کشیدم حالا تمام خطها خط الرسم فاصله اند...

:)

fallen 1391/05/25 ساعت 15:01 http://falllen.blogfa.com

انتظار یعنی "تو"..

این ادامه من

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد