در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

-

حسرت سیب ماند
در گلوی تشنه ام که جای گناه
توده های عظیم دود را درون رویاهایم پخش کرده ام