در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

وهم سایه ها

سایه ها ... چشم هایم را دزدیده اند، 

حالا سالهاست که تنها،   

روح تیره رنگشان را روی دیواری بلند می بینم.  

وهم شبانه تلخی است، برای من که جایی میان تابلوی جیغ، گم شدم ...