در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

MeloDramma

چه ساده، بوی عود می گیرد فضای خالی دستهایت را!

بی این لحظه آرامش، 

من در سکوت خواهم رفت. 

 

من در کهنه شهرهای تمدن، فراموش خواهم شد. 

نگاه می کنند، شب ها به چشم های من. 

و من در چشم هایم،  

رویایی از رقص تو را اسیر کرده ام. 

 

دود می گیرد، روی میز کافه، 

روی صورت تو می چرخد و نقش وهم میزند، لبخند شیرین تو را. 

انگار رویایی است، که هر لحظه جانم را به التهاب نفس های تو نزدیک می کند. 

می دانی طعم قهوه می گیرد لب های تو و من، 

تشنه تر می شوم. 

 

اینجا، گوشه ایست که در کنارت می توانم آرام بگیرم و ذهنم را بسپارم دست قطعه ای که شنیده می شود، 

 

" Questa mia canzone 

Inno dell'amore 

Te la cante adesso 

Con il mio dolor 

Cosi forte, cosi grande 

che mi trafigge il cuor. 

Ma limpido e il mattino 

tra i campi odor di vino 

Io ti sognavo e adesso 

Ti vedo ancora li 

Ah, quanta nostalgia 

Affesco di collina 

Io piango che pazzia 

Fu andarsene poi via. 

Questa melodia 

Inno dell'amore ... "

 

میان ذهنم می پیچد، 

دختری که مانتو سفیدی به تن داشت، 

با موهای قهوه ای، 

می رقصید، روی سن باران خورده نیمه شب ... 

در نگاه تو، 

پشت نقاشی چشمانت، محو می شوم. 

لونا ... 

دلم لحظه های تنگ در هم سرزمین های دور را می خواهد، ... 

  

MELODRAMMA / Pierpaolo Guerrini & Paulo Luciani 

Cieli di TOSCANA / ANDREA BOCELLI