در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

دیرینه

آرام آرام، 

سمفونی خالی نیمکتی تنها ... 

و من که صدای سایه ام پیداست. 

زیر آوار تو ای بیکرانه ام، 

من چه ناپیدا گم شده ام؛ 

میان نوستالژی دیرینه ها ...