در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

در خواب سایه ها

روی شبهای زمستان، نورهای مات

جای خالی سلوک

برای من، هستی، همین یک چراغ روشن است.

همین سالهای خیس بارانی.

برای من، دنیا همین آرامش لطیف کنار تو بودن است.

چشم هایت،

و حرف های بی بدیل نگفتنی،

که تا هنگامه سحر، ...

جای خالی سلوک را پر می کنند.